قوانین اقتصادی در عصر شبکه ها
مهمترین ویژگی های اقتصاد جدید را می توان به شکل زیر معرفی نمود:
1. جهانی است.
2. معطوف به اشیاء و امور غیر ملموسی چون ایده ها، اطلاعات و ارتباطات است.
3. اجزاء آن به شدت با هم در ارتباط است.
این سه ویژگی، نوع جدیدی از بازار و جامعه را ایجاد و تأسیس کرده اند، که از یک شبکه الکترونیکی (جهانی) موجود در همه جا نشأت می گیرد.
شبکه ها در همه نظام های اقتصادی وجود داشته اند، اما آنچه که در نظام اقتصاد جدید متفاوت جلوه می نماید، آن است که این نظام توسط تکنولوژی تقویت شده ، تکثیر یافته و عمیقأ به زندگی ما نفوذ کرده است.
بر نظام جدید اقتصاد جهانی اصولی حاکم است که در ادامه به تشریح آنها خواهیم پرداخت.
1- پیوستن به جمع
2- بازده صعودی
3- فراوانی و نه کمیابی
4- رایگان سازی را پیگیری کنید
5- ابتدا شبکه را تغذیه کنید
6- در اوج واگذار نمایید
7- از مکان ها به فضاها
8- هماهنگی، نه ! همه اش سیالان پی در پی
9- تکنولوژی رابطه
10- فرصت ها قبل از کارآیی
1- پیوستن به جمع:
هنگامی که قدرت از مرکز به بیرون جریان پیدا می کند، مزیت رقابتی متعلق به آنانی خواهد بود که یاد بگیرند چگونه نقاط قدرت غیر متمرکز را در آغوش بگیرند.
قدرت تمرکز زدایی:
اتم، به دور خود گشتن و استعاره ای از فردیت را به نمایش می گذارد و شبکه، فاقد مرکزیت و مدار بوده و تارهایی بهم تنیده از اهداف ، مدلی برای نشان دادن تمام وابستگی ها، دموکراسی ها، سیستم های بزرگ و.... می باشد. اتم نشانگر سادگی خالصانه است، در حالی که شبکه ما را به سمت پیچیدگی سوق می دهد.
در حال حاضر با گسترش آنچه که انجام آن توسط سطوح پایینی امکان پذیر است، می توان دستاوردهای بیشتری نسبت به آنچه که در بالا تمرکز دارد، بدست آورد.
بزرگترین سودی که در دهه های آینده، بوسیله نظام اقتصادی جدید بدست می آید، اکتشاف و بهره برداری از قدرت شبکه های غیر متمرکز و خودگردان خواهد بود. همه چیز را بهم وصل می کنیم، تا تمام دنیای ساخته ی دست انسان را احاطه می کنیم.
2- بازده صعودی
هنگامی که اتصالات بین افراد و اشیاء افزایش پیدا می کند، پیامد این اتصالات، به شدت تکثیر می شود. بطوری که موفقیت اولیه در ”خود انحصارگری“ نیست، بلکه در خود افزایی است. منطق شبکه ها بر این امر صحه می گذارد که وقتی شما همه چیز را به همه چیز وصل کنید، اتفاق عجیبی پدید می آید و ریاضی به ما می گوید که ارزش یک شبکه به نسبت مجذور تعداد افراد عضو افزایش پیدا می کند. به عبارت دیگر همانطور که تعداد گره های یک شبکه بطور حسابی افزایش پیدا می کند، ارزش شبکه بطور نمایی افزایش می یابد. افزایش تعداد کمی عضو می تواند ارزش کل اعضا را بطور چشمگیری افزایش دهد.
معجزه حدود (2 (n
قانون بازده صعودی ( براتان آرتور) :
شبکه ها، موفق ها را به سوی موفقیت بیشتر تشویق می کنند.
در شبکه ها می توان حلقه های خود افزا را دید. با ورود هر عضو اضافی، ارزش کل شبکه بالا می رود و این افزایش ارزش، مجددا به جذب افراد بیشتر منجر می شود و یک حلقه سود را بوجود می آورد.
در نظام اقتصاد صنعتی، تکنولوژی فرهنگ ما می شود، و فرهنگ ما تکنولوژی
بازار به یک منبع نوآوری وابسته است، خلق سیستمهای باز و حرکت از دارایی های هوشمند کلیدی است و بهترین نمونه آن در جهان امروز موفقیت انفجاری میکروسافت است.
برای آنکه ببینیم آیا سازمان ما در مسیر درستی در جهان امروز قرار گرفته یا نه کافی است برای سوالات ذیل پاسخ مناسبی یافت.
ü در سازمان شما چه صدايي شنيده ميشود؟
ü در سازمان شما صداي چه كسي بلند است؟
ü صداي چه كسي سريعتر از ساير صداها به گوش ميرسد؟
ü آیا سازمانهاي مدير محور؟
ü آیا سازمانهاي كارشناس محور ؟
ü آیا سازمانهاي مشتري محور؟
3- فراوانی و نه کمیابی
شاید در گذشته کمیابی ارزش بود. اینکه محصول به شکل سنتی در تیراژ اندک تولید شود موجبات ارزش بیشتر را فراهم می آورد. قواعد بازی در نظام سنتی عبارت بودند از:
v ارزش ها از کمیابی نشأت می گیرند. ( الماس، طلا و.......)
v وقتی چیزها فراوان شدند، ارزش آنها کاسته می شود. ( فرش دستباف و ماشینی)
هنگامی که تکنیک های تولید، هنر فراوان کردن کپی ها را تکامل می بخشند، ارزش بوسیله فراوانی منتقل می گردد نه بوسیله کمیابی. این ویژگی قانون کسب و کار سنتی را دگرگون کرده است. در نظام جدید این فراوانی است که نظام اقتصادی شبکه ای را اداره می کند و نه کمیابی. امروز تولید یک فلش مموری هیچگاه موجب ارزش نخواهد بود این محصول زمانی ارزشمند خواهد بود که در تیراژ بالا در شبکه وسیع فناوری اطلاعات قرار گیرد. یا تولید یک عدد فکس هیچ ارزشی را ایجاد نمی کند. یک فکس زمانی ارزشمند است که در تیراژبالا تولید شود چرا که ارزش در فکس نیست ارزش در شبکه ایست که فکس می تواند با قرار گیری در آن ارتباطی را فراهم آورد.
امروزه فراوانی:
q ارزش خلق می کند.
q سیستم های بسته را باز می کند.
q فرصت های زیادی را بوجود می آورد.
هروقت که یک سیستم بسته، به سیستمی باز مبدل شود، بطور مستقیم شروع به تعامل با دیگر سیستم های موجود می کند و بدین وسیله صاحب ارزش های همه آن سیستم می شود. وقتی تعداد سیستم هایی که در یک نوآوری، شرکت یا تکنولوژی به هم می رسند بطور خطی افزایش پیدا می کنند، بر ارزش آنها بطور نمایی افزوده می شود و آن فراوانی که نظام اقتصادی شبکه ای بر اساس آن ساخته شده، فراوانی فرصت ها است. ایده فراوانی، خلق چیزهایی است که تا حد ممکن سیستم ها و استانداردهای بیشتری را از خود عبور دهند. چیزی که با شبکه های بیشتری در تماس باشد، ارزشمند است.
در گذشته و در اقتصاد سنتی ارزش در کمیابی و به تبع آن گرانی بود. گفتیم که در نظام جدید اقتصاد جهان فراوانی موجب ارزش است و فراوانی موجب ارزانی خواهد بود. به مثال قبل برمی گردیم آیا اگر همان فلش مموری با قیمتی بسیار بالا و در تعداد محدود در بازار بود می توانست ایجاد ارزش نماید؟
با اندکی تفکر این واقعیت به خوبی روشن است که این فراوانی و ارزانی است که موجب ارزش این محصول شده است. هنگامی که کمیابی منابع جای خود را به فراوانی می دهد، سخاوت منجر به تولید ثروت می شود.
همان گونه که قیمتها ناگزیر به سوی مجانی شدن در حرکتند، بهترین عمل در نظام اقتصادی شبکه ای پیش بینی این ارزانی است. در واقع همه چیزهایی که قابل کپی شدن می باشند، چه ملموس و چه غیر ملموس، هوادار قانون قیمت گذاری معکوس هستند که می گوید هر چه بیشتر رشد کنند، ارزان تر خواهند شد.
در اقتصاد کلاسیک محصولات فقط وقتی که قیمت آنها بالا می رود، افزایش ارزش پیدا می کنند و این در حالی است که در نظام اقتصادی جدید هنگامی که قیمت ها پایین می آیند، ارزش افزایش پیدا می کند. کالاها و خدمات همان گونه که فراوان تر می شوند، با ارزش تر نیز می باشند و اگر آن کالاها و خدمات همان گونه که با ارزش تر می شوند، ارزان تر شوند، بنابراین نتیجه طبیعی این منطق می گوید که اشیائی بیشترین ارزش را دارند که بطور مجانی در همه جا یافت شوند. همه جا بودن محرک افزایش بازگشت ( سود ) در نظام اقتصادی شبکه ای می باشد. سؤالی که در این میان مطرح می شود این است که:
مقرون به صرفه ترین روشی که ما بتوانیم فراگیری در همه جا را بدست آوریم چیست؟
5- ابتدا شبکه را تغذیه کنید
هنگامی که شبکه ها تمام تجارت ها را به هم وصل می کنند، تمرکز اولیه شرکت ها از بیشینه کردن ارزش شرکت به بیشینه کردن ارزش شبکه انتقال می یابد. اگر شبکه حیاتش را از دست بدهد، شرکت های موجود آن شبکه نابود می شوند.
هر قدر نت پیشرفت می کند، اعضاء نیز بهره می برند. بنابراین هویت ما، اولین چیزی است که توسط نظام اقتصادی شبکه ای اصلاح می شود. تعهد فردی به شرکت، برداشته شده و به سمت شبکه و پلات فرم های آن منتقل گشته است. همان گونه که سرنوشت شرکت و وب درهم تنیده شده است، مهمترین مسئله، سلامت ماتریس (گره و شبکه ) است.
موفقیت یک شرکت مستقیما به موفقیت شبکه ای که شرکت در آن قرار دارد بستگی دارد. همانطور که یک پلات فرم و یا استاندارد شبکه رشد پیدا می کند، شرکت نیز ارتقاء می یابد.
آیا تا کنون اندیشیده اید که اگر اینترنت نبود آمازون چه هویتی در جهان داشت؟؟؟!!
پس در نظام اقتصادی شبکه ای، تمرکز اولیه یک شرکت از بیشینه کردن ارزش شرکت، به بیشینه کردن ارزش شبکه انتقال یافته است. هر تکنولوژی شبکه از یک چرخه طبیعی حیات متابعت می نماید:
1- قبل از استاندارد
2- انتخاب استاندارد
3- تثبت استاندارد
در نظام اقتصادی شبکه ای، هرچه جلوتر می رویم انرژی کمتری برای انجام یک معامله صرف می شود، ولی تلاش بیشتری برای موافقت بر روی الگویی که معاملات باید از آن پیروی کنند، صورت می گیرد.
6- در اوج واگذار نمایید
هنگامی که نوآوری فزونی می یابد، واگذاری موفقیت های بزرگ به منظور رهایی از کهنه شدن نهایی آن، مشکل ترین و در عین حال ضروری ترین وظیفه پیش روست. بر خلاف دوره صنعتی که محیط نسبتا ساده ای بود و در آن محیط تقریبا واضح بود که یک محصول مطلوب باید چه خصوصیاتی داشته باشد و یک شرکت باید بر روی کدام افق مستحکم بایستد. اما در نظام اقتصادی شبکه ای بطور فزاینده ای تشخیص بلندترین تپه ها دشوار است و تشخیص اینکه کدام قله ها، ساختگی است.
7- از مکان ها به فضاها
”جغرافیا مرده است!“
ظهور ارتباطات جهانی و کم خرج، طلیعه عصری است که در آن عصر فاصله، مکان، سکونت و جغرافیا بی اهمیت تلقی می شوند!!
هنگامی که نزدیکی فیزیکی (مکان) به وسیله افزایش تعاملات چندگانه برای هرکس، در هر زمان و در هر مکان (فضا) جایگزین می شود و فرصت ها برای واسطه ها و موقعیت های مناسب در اندازی میانه مهیا می شود. مردم در ” مکان ها ” سکنی می گیرند، اما نظام اقتصادی به طور فزاینده ای در ” فضا ” سکنی خواهد گرفت.
فضا ، غیر مشابه با مکان ابعاد نامحدودی دارد. موجودیت ها (مردم، اشیاء ، عاملین، بیت ها، گره ها و...) می توانند به هزاران گونه متفاوت و هزاران جهت مختلف در کنار هم قرار گیرند.
ابداع ارتباطات به زندگی این اجازه را داد تا از ارگانیسم های کروی به موجوداتی خارق العاده مبدل شود، درست همانطور که شبکه ها به شرکت هایی که در یک مکان فعالیت می کنند اجازه می دهند تا به فضاهای خارق العاده بپیوندند.
رفتارهای نظام اقتصادی شبکه ای بر پایه فضا:
v نوع دیگری از بزرگی
v خوشه ای شدن بدون نظم
v اقتدار هم رده و برابر
v واسطه گیری دوباره
8- هماهنگی ، نه! همه اش سیلان ( پی در پی)
هنگامی که آشفتگی و ناپایداری در کسب و کار عادی می شوند، کاراترین حرکت برای حفظ حیات ایجاد اختلال به شدت گزینشی و مداوم حاصل می گردد، که ما آنرا به نوآوری تعبیر می کنیم.
نظام اقتصادی شبیه یک اکولوژی ارگانیسم ها می باشد که بهم پیوسته و با هم رشد می کنند. این نظام دائما در حال تحول و عمیقا در هم پیچیده است .
چشم انداز شبکه ای می گوید شرکت ها به سرعت می آیند و می روند، حرفه ها آش شعله قلمکاری از فرصت های کاری اند، صنایع ، گروه بندی های نامعینی از شرکت هایی هستند که بطور مداوم با لا و پایین می روند.
نظام اقتصادی شبکه ای از تغییر به سیلان در حرکت است
اگر یک سیستم به تعادل برسد، ناگزیر راکد خواهد شد و خواهد مرد. نوآوری بهم ریختگی است؛ نوآوری پایدار، بهم ریختگی مداوم است و سویه های تاریک ” سیلان“ این است که نظام اقتصادی جدید به وسیله انقراض دائمی شرکت های فردی رشد می یابد، شرکت هایی که یا عقب ماندند و یا به شرکت های جدید در حیطه نو مبدل می گردند.
حال بد نیست بدانیم که نوآوری چیست؟
q یک گام واقعا نوآورانه، نه خیلی مشخص و موقرانه است و نه بیش از حد بلند پروازانه.
q گام نوآورانه، نه تکان های بدون جهت اتفاقی است و نه آنقدر غیر قابل تصور که مورد توجه و قدرشناسی قرار نگیرد.
q نوآوری واقعی آنقدر متمایز است که به مرز خطر می رسد. تغییری است که اگر کمی جلوتر رود مضحک به نظر می رسد. نوآوری واقعی بر روی لبه ی یک فاجعه دهشتناک حرکت می کند، بدون آنکه دچار آن شود. نوآوری واقعی ترسناک و هر چیزی می تواند باشد، به جز هماهنگی.
در اقتصاد جدید برای بدست آوردن نوآوری ماندگار، نیازمند بدست آوردن عدم تعادل دائمی هستید. جستجوی عدم تعادل دائمی یعنی اینکه باید بدون آنکه تسلیم شوید یا عقب نشینی کنید، به تعقیب پرتگاه ها نزدیک شوید.
9- تکنولوژی رابطه
ضرورت اصلی نظام اقتصادی شبکه ای، تقویت رابطه هاست. هرجنبه از یک شرکت شبکه ای شده برای افزایش کمیت و کیفیت روابط اقتصادی خلق شده است.
هنگامی که موادنرم (Soft ) بر مواد سخت ( Hard ) غلبه می یابند، قوی ترین تکنولوژی ها آنانی خواهند بود که روابط نرم از همه نوعشان را بسط، تقویت و توسعه دهند.
و در چنین شرایطی خارجی های شرکت، مانند کارمندان عمل می کنند وکارمندان مانند خارجی ها عمل می کنند، روابط جدید، نقش های کارمندان و مشتریان را در هم می آمیزند تا به یک نقطه واحد برسند و نهایتا مشتری و شرکت یکی می شوند. و نهایتا سازمان در ارائه خدمات موارد زیر را در نظر خواهد داشت:
1- خلق چیزی که مشتری می خواهد.
2- به خاطر داشتن آنچه مشتری می خواهد.
3- پیش بینی آنچه مشتری می خواهد.
4- تغییر دادن آنچه مشتری می خواهد.
10- فرصتها قبل از کارایی
و نهایتا باید بدانیم که ما در کجا قرار گرفته ایم چه فرصتهایی فرا رویمان هست و چه تصمیم را باید گرفت و چه باید کرد.
راجر انریکو می گوید: هنگامی که زمان تصمیم گیری فرا می رسد، بهترین کار ممکن آن است که بهترین فعالیت، انتخاب و اجرا شود، دومین کار مناسب آن است که کاری صورت گیرد ( حتی اگر کاری کم ثمر باشد) و بدترین کار ممکن آن است که هیچ کاری صورت نگیرد.
برگرفته از سخنرانی مهندس ملونی - به قلم سید محمد خامسی